نقدی بر مجموعه «طلعت منم!»
شهریار خسروی
زنجیرههای آزادی؛ آسیبشناسی شعر زبانگرا
طلعت منم!/ فرخنده حاجیزاده.- تهران: ویستار، ۱۳۸۴
۱٫ هنگامی که شاملو آن شعر را مینویسد،- هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد- دل نگرانی یک نسل را در زیباترین سطور درونی میکند. زیباییشناسی یک قتل حول آن شعر شکل میگیرد؛ شعری است مدرن با زبانی- نسبت به زبان فاخر شاملو- ساده و معیار. با حرکتی روایی- تصویری که بنا را بر حذف بخشی از پلات روایت میگذارد و بدون نمادپردازی تمام شعر را در حال، حاضر میکند و این از شاملو بعید است. در یک چنین شعرهایی است که شاملو به معنای واقعی با شعر مدرن جهان ارتباط برقرار میکند و به شاعرانی مثل ناظم حکمت و… نزدیک میشود.
اما لازم است به چند نکته در اینجا اشاره کنم: اول این که شعر شاملو معناگراست. یعنی توزیع معنا در شعر ملازم رابطهی یک به یک دالها و مدلولهاست. این برای شاعری که با اغراض زیبایی شناختی سراغ مبارزه با چیزی بیرون شعر میرود (حتی اگر آن را درونی کرده باشد)، مادام که غایت شعر حرف زدن یا دست بالا نشان دادن تصویر به وسیلهی ارائهی سالمِ دالهاست بدیهی و ضروری به نظر میرسد. دوم این که شاملو آنچه میبیند را در بهترین شعرهایش «گذشته» میکند و به دست میدهد. شرکت من در تصویر شاملو به اندازهی شرکت من در معنا و نحو شعر اوست. من تنها میتوانم تجربهی او را شخصی کنم، نمیتوانم آن را تولید یا لااقل باز تولید کنم.
ادامه مطلب را از فایل زیر دانلود کنید:
بدون دیدگاه