یادداشتی بر کتاب ” اعلام می کنم!” مجموعه شعرِ فرخنده حاجی زاده

دکتر اردشیر صالح پور

اعلام می کنم ! : عنوانی است به طنزواعتراض وسخره ،که بیش از هر چیز به فرامین آمرانه ی حُکام واُمرای سیاسی وحکومتی شباهت دارد .ترکیبی از حیرت وسئوال!؟
نوعی خطابه وجدیتی که ناگاه به هیچ گرفته می شود.
سابقه ی این احکام به ادبیات خطابه ای “روم ” باز می گردد ونامه های سر گشاده ی روم باستان “Epistel”که خطابه های “سیسرون ” از همه مشهور تراست ونمونه ی خودمانی آن کودتای سوم اسفند۱۲۹۹ “رضا خان میرپنج”به انشای “سید ضیاء”که: من حکم می کنم …
اما شعر” فرخنده حاجی زاده”،بحث کلی در این اثر درخصوص  زبان است . به قول “الیوت” شعر بیش از آنکه فهمیده شود باید ارتباط برقرارکند واین ویژگی در جای جای این دفتر رعایت شده است .
نخست آنکه به شدت امروزی ومعاصر است .چنانکه گاه ژورنالیستی می شود ؛ تیتر وسوتیتروگاه ” مکابریستی”ومرگ اندود ( سازمانِ بهشت زهرا اعلام بی گناهی کرده/ زیر سر مردمی است که می میرند/هی  هی می میرند ص۱۳) ویا ( فقط میلاد که نیست / قرار است بسازند برج هایی / برای گورهای مان ص۱۳) تقابل وکنتراست “برج” ،”اوج ” “گور” “قعر”مثل پارادکس “ارتفاع پست “. نوعی شوخی خوف انگیز بامرگ است .آنچه که منتقدین می گویند : مضحکه وهراس.
درهمین بخش ما با دو حوزه ی “برلسک”( هر شوخی که ما به ازای جدی داشته باشد) و یا ” گروتسک”( که محتاج توضیح بیشتری است .)
“گروتو” نماد ِنوعی فراشگفتی به طریقه ی مسخرگی وانزجارویا به عبارتی: نا به هنجاری دو چهره است .خصوصیت دو گانه ی دفع وجذب به موازات هم ویا ساده تر ؛ طغیانی علیه هنجار، به هر حال این مطایبه وشوخی دو ریل قطاری است که که یک خط آن ترس ومرگ است وخط دیگر آن شوخی وکُمدی [مردگان خرده پا، گورستان های بهشتی،گورهای ویلایی، تمامی مردگان رخصت  در شعر بلند ” آقای رئیس جمهور”] ویا هنگامی که [فرشتگان مرگ بین قبرهای دو طبقه سرگردانند ]ویا [ هفت سین ایرانی یک” س” سرطانی هم به آن اضافه شده است .سرطان دیگر بیماری خاص نیست ، عام است وعمومی ]
در ” گروتسک “قوت تاثیر پذیری بسیار مهم است ، زبانی متفاوت وشگفت باید به کار گرفته شود .غیر عادی ، مخوف وتلخ که به عبارتی ” فراشگفت” جلوه می کند . این اعجاز وهنجار شکنی هم در شکل باید وهم در معنا ، هم نحوه وطریقه ی گفتاروهم مضامین ژرف وهولناک را باید .
از دیگر خصلت های گروتسک آن است که مطلب وشعر متّصف به صفات غیر عادی،، خارق العاده وحتی گاه “پوچ ” است که می تواند به وجهی قبیح جلوه کند .
اما کار پرداخت ” اکسیون”زبانی حاجی زاده گاه مطول وداستانگرانیزهست مثل شعر”آقای رئیس جمهور”وگاه موجزکه به اشارتی اکتفا می کندومیل به کمینه گرایی”مینی مالیست وهایکودارد[مثل شعر “گذر”  آب به آب نمی شویم می رویم / کشوربه کشور ص۸۸]
گاه در شعرهای بلند این مجموعه ،رگه هایی از شعر،کریستالیزه وگوهرین می شود.این خصلت گاه در شروع اتفاق می افتد مثل شعر”تق” ص۹۰و یا در شعر “یادت بماند” که عنوان اصلی جزء نهاد شعر است وباقی گزاره ی آن . [وما این امکان را به دایره دادیم / بگردد…ص۳۵]ونیز در برخی جاها یک شعر دریک نقطه تبلورش آشکار می شود.مثل[ ما ایستاده غرق شدیم ] پارادکس های زیبایی که در بین عبارات به چشم می نشیند.ویا [جفتی به نام پوچ]و[ تاریخ انقضای من است] به قول خود شاعر این شعرها گاه پرانتزی می شوند[ شده ام شکل این؟ / ازپهلو/ وپرانتزی که یعنی چه؟ ص۹۸]
حاجی زاده چون خود نویسنده است وداستان نویس،به خوبی عناصر داستان را در شعرهایش به خدمت می گیرد. همانگونه که نثرش نیزگاه جنبه ی شاعرانگی دارد.مثل بیوگرافی شاعرانه ای که در موخره همین کتاب آمده است.همچنین از هندسه وپرسپکتیودر بسیاری از جاها به خوبی استفاده کرده است.مثل پرسپکتیودررُمان “سفرهای گالیور” اثر”جان گی” آدم کوچولوها وآدم بزرگ ها،  مرغ عشق وعقاب [ مرغ عشق، نوک می زند به منقار عقاب .درشعر”!” ص۴۱] ویا آنجا که می گوید[اشکال جدید هندسی لازم.عشق از کلیشه مثلث خارج،کثیر الاضلاع نا کارآمد] ویا عباراتی چون [زاویه داشتن آدم ها]این ها همه از ادوات هندسی است که در شعر به خدمت گرفته شده.
درنگ وتاکیدبرکلمات اصراری است تا معانی خاص ومد نظر شاعر را به خواننده القا کند. به هرحال شاعری کشف وشهود کلمات وبه قول نیما؛[ امکان دو باره زیستن وفرصت حیات وجان بخشی تازه به کلمات است]کلمات را آنگاه به کار می گیرد که به تصویری منجر شود.بار عاطفی واژگان با قابلیت های تازه ه.همانگونه که “ژان پُل سارتر”توضیح می دهد؛شعر هم مثل نثر از کلمات استفاده می کندولی کلمات را آنگونه به کار نمی برد که دیگران. حتی اصلا آن ها را بکار نمی برد.یعنی از کلمات استفاده نمی کند، حتی می توانیم بگوییم به آنان( کلمات) فایده می رساند؛جانی دوباره به دم مسیحایی خود.
باری ابزار شعر کلمه است .شاعر به اکسیرزبان خودآنان راجابه جا می کند تابه خلقی تازه نایل آید.کار شاعر دراینجا نوعی توانبخشی است به کلمات وبه قول امروزی ها ،غنی سازی کلمات. از همه مهمتر آنکه کلمات را به “عمل”تبدیل می کند ؛مثل کاری که “درام” می کند.شعردراماتیک ونمایشی. پس شاعری هم نوعی درام ذهنی است که باکلمات آفریده می شود؛وبه قول منوچهر آتشی :هر شعر خوب نامگذاری دوباره است ،نامگذاری جهان به طور مستمر ومداوم.پس شاعر می گوید ومی سازد وتجسد می بخشد.نوعی آفرینش یا جادوگری با کلمات،همان تعبیر هگل:هنر هر موجودی را محسوس می کند وهر محسوسی را موجود.
در شعر حاجی زاده پدیده های روز به خوبی با کاربری هایشان در خدمت ذهن آشنائی مخاطب قرار گرفته وجا خوش می کنند.[آقای رئیس جمهور گفت :زیرزمینی نباید بشود/کتاب زیر زمینی نشود/ موسیقی زیرزمینی نشود/ هنر زیر زمینی نشود…شعر “آقای رئیس جمهور” ص۱۴] گویی بخش عمده ای از حیات ما در زیرزمین می گذرد .یا [فقط میلاد که نیست/ قرار است بسازند برج هایی / برای گورهایمان … همان شعر]و[نکیرومنکر درطبقات سرگردانند] یا[ مردگان خرده پا نترسند،اختلاس کنندگان،سوداگران مرگ][شرخرهابه استخدام بانک ها درآمده اند ]ویا[هرچه می دوم پاهایم جهانی نمی شود…شعر”عصر”ص۳۳][ روزجهانی قلوه سنگ،آجر،خشت خام ،بتون را گرامی می داریم ]وناگفته پیداست زبان طنز تلخ وگزنده ی مضامین اجتماعی همه جا آشکار است ؛ خصوصا وقتی سربه سر عزرائیل می گذارد؛[ عکسی شبیه مرگ / باموهای مسی چطوری؟ / آقای عزرائیل!…شعر”وجه شبه”ص۴۹]ویا[ راحت توی سطل زباله جا می شویم…”شعرنفس”ص۹۲]

* این مطلب  سخرانی دکتر صالح پور در جلسه نقد کتاب “اعلام می کنم!” در موسسه بهاران است.

درباره

بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه