مجلهی رادیویی نگاهها و اندیشههای رادیو فرانسه
معرفی کتاب ۱۷ اوت ۲۰۰۶
گفتگوی تلفنی
مجلهی رادیویی نگاهها و اندیشهها امشب به معرفی دو کتاب اختصاص دارد، فرنگیس حبیبی.
کتاب نخست «نوشتهی فرخنده حاجیزاده» است با عنوان «من، منصور و آلبرایت» که انتشارات خاوران آن را در پاریس در ۲۸۵ صفحه منتشر کرده است.
در صفحهی نخست متن نوشته شده است: «پروندهی این قصه به شمارهی ۶ – ۶۳۵- ۴- ۲۹- ۱۷۰۱ مفتوح است.» میتوان گفت این جمله شناسنامهی این اثر است. پرونده به انواع اوراقی باز میگردد که قتل حمید و کارون حاجیزاده را در ۳۱ شهریور ماه ۱۳۷۷ در کرمان گزارش میکند. گزارشی که صحنهی یک قصابی فجیع را پس از ارتکاب قتل، یعنی وقتی قاتلان از محل دور و گم شدهاند در تمام جزئیاتش به تصویر میکشد. این پرونده مفتوح است چون این قتل تا به امروز قتلی است که قاتل نداشته است و مقامات رسمیِ قضایی، آگاهی و سیاسی در عمل از آن روی پوشاندهاند و اما قصه، روایتِ فرخنده حاجیزاده، خواهر و عمّهی دو قربانی است از این قتل و بیان درد و جنون وخشمیست که آنقدر ناگفتنیست که خود را به در و دیوارِ زمانها و مکانهای بیشمار میزند. به کودکیِ خود و برادر میرود، به خلوتِ دوستان صمیمی و ناصمیمی سر میکشد، به فالگیر و ساحر رجوع میکند. در هیات کارآگاه و مچبگیر ظاهر میشود و به وهم زمان و رفتار ارواح باور میکند. خلاصه قصه سراسر یک تقلا است در جوّی از ضجّه و زخم و خون با علامتِ حلقهای از قتلهای زنجیرهای. این قصه نیز مفتوح است، هم برای نویسنده و هم برایِ منِ خواننده که در مرزِ میان واقعیت فاجعه و بیان ادبیِ آن دو دل باقی میمانم. نویسنده در اول کتاب میگوید که میخواهد خیانت کند و خواننده شک میکند که این خیانت به کیست و به چیست. به حرفهی نویسندگیست؟ به خودِ نویسنده است؟ یا به قربانیانِ این فاجعه و یا به خلوتِ یک درد؟ کتاب «من، منصور و آلبرایت» اگر حضور ساحرِ نابینایِ عاشقِ خانم مادلین آلبرایت نبود که طنزی بسیار قوی وارد قصه میکند، به یک سوگواری بزرگ میمانست که رگههایی از سوگواریهای اساطیری، عاشورای حسینی و قصهی زینب یا سوگ سیاوش را تداعی میکند و این نیز قصهای مفتوح است و بیانگر دشواریِ ویژهی ما در سوگواری و یا خویِ فرهنگیِمان ما در سوگواریهای مدّور و فرخندهی حاجیزاده با کاری بس توانفرسا ما را در این سوگواری شریک میکند.
بدون دیدگاه