ما به این در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

در فاصله ی انتشار دو شماره ی «شعر امروز» و «قصه ی امروز» «بایا» از لیست خرید کتابخانه های عمومی کشور حذف شد. خبر این حذف علاوه بر تماس تلفنی که با دفتر بایا انجام شد، از طریق مصاحبه های مختلفی که خانم چراغی و سایر مسؤولین و تصمیم گیرندگان در سایت ها و روزنامه ها انجام دادند، منتشر شد. تأکید مسؤولین بر این نکته که تنها خرید مجله ی «بایا»، از بین نشریات ادبی کشور برای کتابخانه های عمومی منع شده است، پاسخی در پی داشت که در روزنامه ی اعتماد، ۲۱ تیرماه ۱۳۸۶ و نشریه بایا، شماره ۴۵، بهار ۱۳۸۶ به چاپ رسید.

ما به این در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

فرخنده حاجی زاده

از بد حادثه اما به پناه نیامده ایم. انتخاب کرده ایم و انتخاب شده ایم. نه آن زمان که پس از چهار سال و نیم رفت و آمد مکرر و طی کردن متمادی پله های مطبوعات داخلی ناممان در زمره مطبوعات کشور ثبت شد، بلکه از همان کودکی به عنوان خواننده و شنونده ای بالقوه، و انتخاب شده ایم از این رو که بی شک متر و معیاری برای سنجش مان گذاشته بودند والا در قالب مناسبات نمی گنجیدیم و حذف امروزی مان از کتابخانه های عمومی کشور نیز حدیث تازه و غیرمنتظره ای نیست و آنچه را که امروز خانم زهره چراغی، مدیر انتخاب، تهیه و توزیع منابع نهاد کتابخانه های عمومی کشور با صراحت در رسانه ها اعلام کرده بایا به تشخیص شوراها و کارگروه های تخصصی حذف شده است. این حذف به دلیل سطح بالای علمی و کیفی و نداشتن مخاطب بوده است. قبلاً نیز به صورت شفاهی در مراجعات حضوری به نوعی از زبان مسؤولان قبلی نهاد کتابخانه های عمومی شنیده شده بود. از همین رو هرگاه بودجه ای اضافه می آمد بایا در لیست نشریات درجه یک کشور با تعدادی اندک برای کتابخانه های عمومی کشور خریداری می شد و تنها سه شماره از آن به تعداد ۶۸۰ نسخه با تخفیف ۴۰ درصد با پرداخت دراز مدت برای حضور در کتابخانه های عمومی کشور خریداری شد. البته مسؤولان قبلی نیز همواره با همین دلیل محکمه پسند دست رد به سینه اش می زدند و بر جدیت و کیفیتش تأکید می کردند. باری شیوه انتخاب و نگرش مسؤولان فرهنگی کشور این گونه بود که جایی برای نشریات جدی و تخصصی در کتابخانه های عمومی نگذارند. ما نیز دیرزمانی است که دریافته ایم جدیت نه در عرصه های فرهنگی که در عرصه های بسیار خریدار چندانی ندارد و برای ماندن در این فضای صوری و کمی باید باری به هر جهت بود و آگاهانه نپذیرفته بودیم. چون ما هم حق انتخاب داشتیم همان گونه که در اولین سرمقاله نشریه مان اعلام کرده بودیم… شیوه انتخاب ما براساس ارزش ادبی، هنری و فرهنگی آثار است. در پی حرف یا سخنی هستیم که ایجاد تفکر کند و با احترام تمام در برابر همه بزرگان با فروتنی می گوییم که مرعوب نامه های پرآوازه نیستیم. از همه نسل ها صرفاً براساس ارزش اثر استقبال می کنیم. وفاداری ما به ذات پرتلاطم هنرمند و جلوه های رنگین و هیجان انگیز این ذات است. به یک شکل، یک ساختار، یک روند و یک زبان بیان اکتفا نمی کنیم و گرچه سقفی به بلندی آسمان نداریم ولی باکی از گفتن این نکته نداریم که سقفی به بلندای آسمان طلب می کنیم. به شیفتگی، به شگفتگی، به اضطراب آفرینش و به درد زایش اثر ارج می نهیم. تحویل اثر به کاغذی را کاری دشوار می دانیم و ادبیات جدی را حاصل این دشواری… از شکست هراسی نداریم. راه دشوار امکان شکست در پی دارد. ولی چشم به پیروزی دوخته ایم. نه پیروزی مطلق. هرگز. به کمی، به قدری از پیروزی و بر این شیوه انتخاب پا می فشاریم و با توجه به این اختلاف نظر، به شما، افراد شورا، کارگروه های تخصصی و همکارانتان حق می دهیم که نشریاتی چون بایا مورد پسندشان واقع نشود. چون نه تنها هیچ عکس دلبرانه ای زینت بخش جلدشان نیست، بلکه هیچ تبلیغ و راهنمایی در مورد استفاده از انواع لوازم آرایش و پخت و پز و دوخت و دوز و سرگرمی در آن ها یافت نمی شود (منظور نفی مطلق هیچ کدام از این حرفه ها نیست. بلکه مراد توجه و پرداختنی تام و تمام به این امور است و صحه گذاشتن مسؤولان فرهنگی بر تنزل سطح نشریات جدی، از طریق فشار اقتصادی بر گرده مدیران مسؤول و سردبیران این نوع نشریات) و هیچ میل و رغبتی هم به پرداختن به این مسائل یا چاپ مطالب سطحی و دست چندم در حوزه انتخاب شان ندارند. زیرا همان گونه که خود و همکارانتان در شورای انتخاب متوجه شده اید در این حوزه کم ندارید و حداقل برای من پایین آوردن سطح نشریه ام دشوار، یا شاید بتوان گفت غیرممکن باشد. بیش از هر چیز به دلیل فرزانگی خوانندگان نشریه. پس همان طور که در شماره اول بایا اعلام کرده ام جدی بودن را اصل خدشه ناپذیر خود اعلام می کنم و بر آن پا می فشارم. اما سرکار خانم چراغی، اگر بخواهیم استنباط شما و همکارانتان را از کتابخانه خصوصاً کتابخانه های عمومی بپذیریم باید پاسخی منطقی برای پرسش های زیر پیدا کنیم.

۱- فکر نمی کنید با این طرز تلقی به شعور مراجعین و خوانندگان کتابخانه عمومی که بی شک تعدادشان هم کم نیست توهین می کنید؟

۲- سطح علمی دانشگاه های کشور را باور ندارید یا حضور گسترده طیف عظیم دانشگاهیان کشور را نپذیرفته اید، زیرا با توجه به جذب وسیع دانشجو از طریق دانشگاه های دولتی، آزاد، پیام نور یا سیستم پذیرش دانشجو از طریق کنکور سراسری، فراگیر و تأسیس مراکز، واحدها و کانون های متعدد برای پذیرفتن دانشجو در دورافتاده ترین نقاط ایران و اعلام این نکته که فقط ظرف چند ماه آینده باید ظرفیت پذیرش دانشجو در این دانشگاه به مرز یک میلیون برسد، دیگر قبول این مسأله که حتی در کوچه بن بست روستایی دورافتاده حداقل یک نفر نداشته باشیم که واجد شرایط حضور در یکی از این دانشگاه ها یا مؤسسات علمی کاربردی، غیرانتفاعی یا پذیرش های روزانه، شبانه، سنتی و مجازی باشد اگر امری محال نباشد استثنا به نظر می رسد. پس تعداد زیادی از مراجعین کتابخانه های عمومی دانشجویان همین دانشگاه ها هستند که شما این نشریات را مناسب کتابخانه آن ها می دانید به خصوص نشریات ادبی که نه تنها دانشجویان رشته ادبیات که بیشترین سهم ورود به دانشگاه های ایران را دارند، بلکه علاقه مندان سایر رشته ها را نیز شامل می شوند.

۳- آیا فکر می کنید زنان خانه دار ما هنوز قشر بی سواد یا کم سواد جامعه را تشکیل می دهند؟ نه، بیایید باور کنیم که اکثر قریب به اتفاق آن ها دانشجویان دیروز و امروز دانشگاه ها هستند که به دلایل مختلفی جذب بازار کار نشده اند.

۴- با این نگرش و شیوه انتخاب کتاب و نشریه فکر نمی کنید به هوش و دانش خوانندگان شک کرده اید؟ خانم چراغی، چنانچه از فحوای مصاحبه شما برمی آید باید شما و همکارانتان در شورا و کار گروه های تخصصی از توان بسیار، بسیار بالایی برخوردار باشید تا بتوانید با اشراف و آگاهی کامل در مورد کلیه کتاب ها اعم از تخصصی یا عمومی نظر بدهید و با کم و کیف کتابخانه و علم کتابداری آشنا باشید. با این همه به عنوان یک کتابدار، باسابقه کتابداری که حرفه اش را عاشقانه دوست دارد؛ حرفه ای که به آن نه براساس مناسبات، تنگی قافیه یا به هر دلیل دیگری رو کرده باشد بلکه از بین انتخاب های مختلف بدون ذره ای تردید در سال ۱۳۵۷ آن را پذیرفته و تا امروز نیز به آن مشغول است پیشنهاد می کنم بر این گفته ران گاناتان پدر علم کتابداری هند که با تصمیم شما مغایرت اساسی دارد کمی مکث کنید. گاناتان پنج قانون کلی برای کتابداری (کتابخانه) در نظر دارد.

۱- هر کتاب خواننده ای است.

۲- هر خواننده کتابی است.

۳- وقت خواننده را هدر ندهید.

۴- کتاب برای مطالعه است.

۵- کتابخانه یک ارگانیسم زنده است. و این یعنی کتابخانه مدام در حال تغییر و تحول است و وظیفه کارشناس و کتابدار یک کتابخانه، فراهم کردن بستر فرهنگی لازم برای ایجاد این تغییر و تحول و پویایی است و این نه تنها یک وظیفه کتابدارانه بلکه یک وظیفه فرهنگی و ملی برای رسیدن به استقلال فکری است. با توجه به این نکات هنوز هم حضور نشریات مرجع و کتاب های جدی را که به طور حرفه ای به جریان های مهم و ماندگار در حوزه های مختلف می پردازن و از قانون پیروزی از نظر مخاطب خصوصاً مخاطب عام تخطی می کنند غیرلازم می دانید و فکر می کنید این نوع نشریات باید از حضور در کتابخانه عمومی محروم شوند. پس بنا به این استناد بسیاری از منابع مهم از قبیل فرهنگ سخن، دایره المعارف، مصاحب، فرهنگ دهخدا، ریحان الادب و… بسیاری از متون دیگر به دلیل رو نکردن خواننده عام به آن ها باید از قفسه های کتابخانه های عمومی بیرون کشیده شده و دور ریخته شوند. آن وقت می ماند پیدا کردن راه حلی برای این وعده دلنشین شما که عبارت است از تلاش برای بالا بردن سطح کتابخانه های عمومی تا در آن صورت نشریات حذف شده بار دیگر اجازه ورود به این کتابخانه ها را پیدا کنند و این سؤال که با سماجت گوشه ذهن هر خواننده می ماند که شما با چه ترفند و شگردی می خواهید سطح کتابخانه عمومی را بالا ببرید وقتی تاب حضور یک یا به قول خودتان دو نشریه را در بین نشریات انتخابی تان ندارید. زیرا به صراحت بیان کرده اید از بین ۲۸۰ نشریه ما تنها ۱۷ نشریه حذف کرده ایم (البته با یک حساب سرانگشتی می شود ۱۳ نشریه) چون گفته اید که از بین ۲۸۰ نشریه ۲۶۷ نشریه همچنان خریده می شوند. تنها ۱۷ نشریه که برخی از آن ها در طول سال مجوز نشرشان باطل شده، برخی خودشان مشکل چاپ و نشر و ارسال داشته اند و در طول سال حتی یک نمونه هم برای کتابخانه ما نفرستاده اند. پس دلیلی بر اینکه ما نخواسته ایم نبوده، خودشان نخواسته اند. می ماند تنها یکی دو نشریه ادبی که ظاهراً آنی که به طور مشخص به سرمنزل سیمرغ نمی رسد بایا است و بس…

درباره

بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه