اسطوره مانا- نقد رمان «از چشم های شما می ترسم»
هلن اولیائی نیا
طبق معمول به من هشدار داده شده که محدودیت صفحات نشریه را در نظر داشته باشم که کاری است دشوار، وقتی ناچاری تمامی یک اثر را در چند صفحه با شتابزدگی بگنجانی و در ضمن، جان کلام را بیان کرده باشی. اثری را که مدت ها بر آن متمرکز شده ای و با آن زندگی کرده ای و به عنوان یک خواننده ی زن از لابلای سطور آن شخصیت هایی را کشف کرده ای که تبلور و تداوم سرنوشت زری و هستی سیمین دانشور و یا طوبای شهرنوش پارسی پور هستند و در هیئت شخصیتی به نام مانا در رمان «از چشم های شما می ترسم» به قلم فرخنده حاجی زاده متجلی شده اند. شخصیتی که خیال دارد چون نامش ماندگار بماند. پس اگر هویت او از محدوده های بومی، قومی و ملی فراتر رفته به اسطوره بدل شود، ماهیتی چندگانه و چندلایه به اثر می بخشد که به گمانم همان چیزی است که از یک اثر هنری انتظار می رود: جوشش رموز، معانی و نشانه ها از دل اثر ،و اگر چون نگارنده به باور ماتیو آرنولد، منتقد قرن نوزدهم عصر ویکتوریای انگلستان، رسیده باشیم که ناقد واقعی باید از گرایش های فردی، جناحی و گروهی که در پی راه های عملی و مادی حیات است اجتناب کند، این بعد جهانی- انسانی اثر در خوانش های دوم و بیشتر، کشتی دوچندان ایجاد می کند که دقتی موشکافانه و تحلیل گرانه می طلبد؛ حتا اگر این موشکافی به خوانش و تحلیلی منجر شود که تحلیل نهایی نباشد (که قطعا چنین نیست) و با خوانش های خواننده و منتقدی دیگر تفاوت داشته باشد زیرا باید اذعان داشت که هر کس از ظن خود یار نویسنده می شود.
ادامه مطلب را از فایل زیر دانلود کنید:
بدون دیدگاه