اکبر رادی

«از چشم‌های شما می‌ترسم» رمان فشرده سنگینی است با قطعه‌های درخشان که به آسانی می‌توانند در حافظه ادبیات معاصر ما جا بگیرند، انگار که منگ و خسته از راه‌های دور به «مشتاقیه» می‌رسی، دیگر آن کسوف خوف‌انگیز با شکوه شکسته، کلاف‌های حس و کلمه و تصویرهای درونی با ظریف‌کاری و رمزینگی به هم بافته می‌شوند و زبان اشراقیِ روایت بر عصر بی‌قراری انسان، بر پرش امواج و تکه‌تکه‌شدن، و بر نشانه‌شناسی مدرن رمان تأکید می‌گذارد؛ بدون آرتیستبازی در معنی ایرانی خودمان عملیات نمایشی. (و تو وقتی بساط شامورتی در هنری پهن می‌کنی، با تمام حیله‌های فنی، اثر را نو نکرده‌ای؛ فقط روح درد و اصالت را در آن جسم زنده کشته‌ای.) این خصلتی است طلایی در سازمان بسط داستان، آنجا که عناصر متفرّق متن در منشور بزرگ رمان تبدیل به سیاله‌های رنگین نور می‌شوند و با رهایی بی‌انتها از قاب‌های سایه‌دار و قیدهای کهن در اتحاد جان‌های مشتاق تلاقی می‌کنند. و ما… در ساختار فشرده و سنگین رمان شما، خانم حاجیزاده بسیار معزّز، با الگوی تعالیبخش این عرفان ناب زنانه روبهروییم؛ میدانید؟

اکبر رادی

۲۷ دی ۱۳۸۰

درباره

بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه