منِ این راوی
(اولین متن زن نوشت و به روز ما)
مسعود احمدی
هین سخن تازه بگو تا که جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بیحـد و اندازه شود
مولانا
درآمد
تا به حال به جز در بعضی مصاحبهها، آن هم به اختصار و بنابر اقتضاء، مجدانه حتی به وجه بارزی از یک متن نپرداختهام اما آخرین اثر فرخنده حاجیزاده وادارم کرد تا به حد بضاعت به «من»ی بپردازم که در سیر روایت خود، به مثابه بدعتگذار، خالق متنی جذاب، شگفتانگیز و تعریفناپذیر شده است. به راستی «من، منصور و آلبرایت» با همه کاستیها و اشتباهات دستوری، مبشر خودشناسی و خودباوریییست که به زعم من مبتنی بر اقتضائاتی اقتصادی اجتماعی و طبعاً متأثر از شرایطی تاریخی و ایجابی، دستکم معدودی از زنان فرهیخته و هوشمند ما به آن دست یافتهاند و به همین دلیل این تألیف با هیچیک از تعاریف معمول و متداول و بعضاً معتبری که مردان از رمان و انواع آن به دست دادهاند قابل تبیین نیست. به عبارتی این متن زن نوشت مبین بازیابی، بازشناسی و بازآفرینی فردیتی زنانه است که در طول تاریخ مذکر منکوب و مطرود شد تا هستیشناسییی نرینه محور چنان تأیید و تثبیت شود که بسیاری از زنان دانشاندوخته و به اصطلاح روشنفکر نیز به جای مبارزه با نظمی مذکر و سلطهگر و تبهکار خواهان سهمی از قدرت متمرکز و مسلط موجود و مشارکت در زشتکاری نرینگان دستپرورده نظم سرمایهسالار باشند.
ادامه مطلب را از فایل زیر دانلود کنید:
بدون دیدگاه