احضار تاریخ در مجموعه شعر ” اعلام می کنم!”

لادن نیکنام

نخست این که مخاطب دفتر شعر “اعلام می کنم!” باید اهلیتی با شعر”فرخنده حاجی زاده” داشته باشد . یعنی این طور نیست که کسی این کتاب رادفعتا از قفسه ی کتابفروشی بردارد ودر یک نشست یک ساعته تمام کند ؛ البته از نظر خواندن شعرها شدنی است .ولی از نطر ارتباط با جان شعرلازم است  این کتاب بارها وبارها خوانده شود .لازم است  که مخاطب در فضای شعرها درنگ کند .بایستاد وهربند را چندین با ر بخواندوبعد برود سراغ بند بعد .یعنی این کتاب باید بند به بند خوانده شود  تا اتفاقی که مورد نظر شاعر بوده اتفاق بیفتد .

اما ویژگی اول این مجموعه توجه خاص شاعر به مفاهیم اجتماعی دردرجه ی نخست وبعد توجه به دغدغه های هستی شناسانه ازقبیل تولد و مرگ است ؛وباز توجه به معنا ومفاهیمی که در پشت هر پدیده ای پنهان است ؛ که از قضا این دغدغه ها در شعربلند” آقای رییس جمهور”که شعر محبوب من هم هست برجسته تر است .مثلا وقتی می گوید: (  قرار است بسازند برج هایی/ برای گورهای مان/طبقات رو به اتمام است / این مشکل شهرداری نیست / سازمانِ بهشت زهرا گویا اعلام بی گناهی کرده / زیر سر مردمی ست که می میرند / هی هی می میرند / وباکشان نیست که گورهای ویلایی،باستانی می شوند ص۱۳)

ویژگی بعد یک جور احضار تاریخ است که در بعضی لحظه ها توی شعر دیده می شود ؛  اشاره هایی که به حضور لیلا یا لیلی ها می شود ویااحضار  کلمه هایی که درادبیات ما وتاریخ ادبیات قدیم استفاده می شده .ویا وقتی قیس مورد توجه شاعر  قرار می گیرد ،در این زمان احساس می کنیم شاعر می خواهد از یک وضعیت ازلی ابدی تاریخ موجود در شعر ما وحافظه ی جمعی ما مدد بگیرد تا شعرهایش رابرای ما ملموس تر کند و ما را به عمق بیش تری توی زمان دعوت کند .

زبان مهم ترین عنصر قابل درنگ این شعرهاست . انگار متن ها خودشان علیه شعر بودن خودشان مدام درحال اقدام هستند .

زبان در بعضی لحظه ها که نه درخیلی از لحظه ها زبانِ گزارش ورسانه است تا مفهوم راجنجالی تر از شکل واقعیش توی شعر مطرح کند.

اصلا فضای شاعرانه ،  لحن شاعرانه ،کلمه های شاعرانه  عناصر طبیعت ، حس آمیزی های رایج درفضای شعر ، صور خیال انگیز درشعر فرخنده حاجی راده لاقل  توی شعرهای این دفترِ بسیار کمرنگ است .نگاه شاعر بی پروا در جستجوی خبرها واتفاقات اجتماعی است که ظرفیت نهیب وهشدار دارد .گویی شاعر دوست ندارد که عنان از کف داده وواقعیت بیرونی را به شکلی برای ما تلطیف وما را به شاعرانگی نزدیک کند . اتفاقا بسیار دلش می خواهد از این وضعیت فاصله بگیرد وفقط یک چیدمان شاعرانه ارائه بدهد.

بندهای شعر خانم حاجی زاده چید مان شان یک چیدمان شاعرانه است ولی داخل بندها نمی توان تفسیر ، تعبیرو تاویل شاعرانه پیدا کرد مثلا در همین شعری که مثالش را زدم ” این مشکل شهرداری نیست/ سازمان بهشت زهرا…” سازمان بهشت زهرا  شاید زمخت ترین کلمه ایست که در یک شعر می تواند حاضر شود ؛طوری که ما پس از خواندنش انتظار داریم دوخط بعد مرده شور وشیوه ی شستن ما بیاید  ؛ زمخت ترین اتفاقات   وبی رحمانه ترین اتفاقات فقط شاعرانه اجرا می شوند .خیلی که خانم حاجی زاده خواسته زنانه رفتار کند با سطرهایی از این دست :(زنی حنجره اش را به باد فروخته / آن وقت من / نشانی پستی خودم راگم کردم  شعر آدرس ص۵۶) یا  ( زانو می زند زن/ خدای متنش را به نام می خواند / وَبه نام نامیش سجده / شعرش را که ذبح می کند شعر ” را”  ص ۶۲) اما در کل زنانگی متن حرف اول را نمی زند و اشیایی که در شعر حضور دارند نشانی ونماد زنانگی را باخودشان ندارند . حاجی زاده از زنانگی به شیوه ی دیگری حرف می زند .دغدغه های شاعر نوع انسان ومسائل پیرامونیش در قرن حاضر است . شاید بگوییم یک جوردل نگرانی  ودلواپسی مادرانه در برابر اتفاقات وحوادث دارد و هرچیزی که در پیرامون فرخنده حاجی زاده رخ می دهد پریشان تر وعصبی ترش می کند .انگار به یک گیجی ودوران می رسد؛ جوری که نمی تواند اعلام موضع کند .اعلام موضعش همون شعری است که اتفاق افتاده .از این نقطه نظر ما می توانیم شعر حاجی زاده را شعر زنانه بخوانیم اما اگر دنبال مفاهیم زنانه ای از قبیل شکل های شناخته شده ای مثل شعر فروغ یا شعر نازنین نظام شهیدی هستیم توی شعرهای ایشان این اتفاق نمی افتد .

نکته جالبِ دیگری که از نظر ساختاری قابل درنگ است ، این است که شعر حاجی زاده هم معنا محوراست وهم معنا گریز؛ هم ضد احساس است وهم برخاسته از احساس در نتیجه مخاطب عین یک اونگ در هر سطر شعر هم به شعر نزدیک می شود وهم دور می شود،نه می تواند  آن قدر احساسی شود  که حس کند شعر مثل چنگی افتاده به جانش ورهایش نمی کند تا دچارگُر گرفتگی بشود؛ نه  آن قدر عقل محوره که هیچ حسی نسبت به سطرها نداشته باشد.

ویژگی ششم

از نظر تاثیر گذاری شعر بلند “آقای رییس جمهور” بیشتر مخاطب را درگیر خودش می کند هرچند در شعرهای کوتاه هم لحظه های اجرایی خیلی خوب وبه یاد ماندنی دارد(فرصت نکردم/ قبل از طبقه بندی مُرد / رویاها /شعر “از” ص۸۳) که به نظرم واقعا در نهایت ایجاز یک حرکت خیلی خوب انجام داده.

کلا من فکر می کنم شعرهای بلند خانم حاجی زاده موفق تراز شعرهای کوته هستند .ما  در مطبوعات اصطلاحی داریم که می گوییم بعضی ها نفس شان بلند است ، بعضی نفس شان کوتاه ، بعضی در فرمت های ۶۰۰-۷۰۰ کلمه ای در خشانند ؛ بعضی در فرم بلند نبوغ متنی شان جلوه پیدا می کند .خانم حاجی زاده چون رمان نویس هستند؛ زمانی که احساس شان در چند جهت ، با چند زبان وبا چند موقعیت اجرایی کنار هم قرار می گیرد موفق تر از زمانی هستند که می خواهند خودشان را درحد ۳-۴ سطر تمرین بدهند برای شعر نوشتن .من همیشه نگاه رمان نویس را بلند تر می بینم واین به این معنی نیست ؛بلند تراست پس درخشان تراست .اما چون خانم حاجی زاده توی اون فرم تمرین می کند شعرهای بلندش تاثیر گذار تراست .

شعرهای خانم حاجی زاده دراین دفتر خطوط سفید زیاددارند . در تدوین نهایی فکر می کنم شاعر بین بندهای مختلفش فضاهای زیادی را برای مخاطب ،شعر وخودش در نظر گرفته مثلا وقتی می گوید ( دندان /دندان/ دندانه شدم پاشیدم / روشا حکایت تازه/ ازگرگ قصه / از سوسک مرده / نه/ بترس از دنیایِ بی کودک / می آیم / پشت همین در لخ لخ می آیم /حکایت های مکرر درسینه /بشنو! /صدای صندل هایم  / بشنو ! /البرزقطبی / زیر پلکم باران/بنشین/…شعر حکایت اول ص۵۲) اینجا احساس می کنیم بین بندها فضاهای مختلف را می توانیم ببینیم ؛ این پیوندها در ذهن شاعر اتفاق افتاده و اینجاست که ما به عنوان مخاطب باید دائما مداخله کنیم ؛ چند بار هر بندی را بخوانیم تا به یک فضای کلی نزدیک شویم .به نظرم شاعر تلاش داشته که مخاطب تمام وقتش را برای دریافت شعر صرف کند به همین دلیل باید گفت دفتر شعر ” اعلام می کنم!”دفتری نیست که توی تاکسی یا توی ترافیک درش بیاریم وشروع کنیم به خواندن ؛ باید با فرصت بسیار این بندها را مکررا خواند تا بتوان نشانه های موجود در شعر را دریافت کرد وبتوان در فضاهای سفید مورد نظر شاعر مشارکت کرد.

شعر حاجی زاده به یک ساختار وفرم شعری تعلق دارد که این فرم از دل خود کلمه ها زاییده می شود .کلمه ها که  در قرار دادهای جدید و بدیعِ خود شاعردر محورهای تازه ای قرار گرفته اند تا ما را به یک درنگ دعوت کنند ؛ دیگراین که شعرهای این مجموعه شعر تامل وتفکراست وسخت خوان وبعد از ۲بار۳باروحتی ۵ بار  ، شاید ۱۰ بار خوانده شدن در ذهن مخاطب متولد می شوند.

بعضی از شعرهای دفتر اعلام می کنم ! ویژکی بسیار مهمش این است که به نظرم  پیشنهاد می ده .مثلا بعضی ها ممکن است فکر کنند مگر می شود مطالب روزنامه یا خبری رو به شعر تبدیل کرد ؟این کتاب  پیشنهاد های خیلی خوبی داره . من زبان ولحن گزارش را بارها دیدم وفکر می کنم اگر بخواهم تشبیه کنم شعر شاعر مورد بحث را به  چیزی؛ تصور می کنم که شاعر در خلوت خودش چطوری این شعرها توی ذهنش شکل گرفته ؟ انگار بریده های روزنامه را روی یک مقوای بزرگ چسپانده واز قرار گرفتن این ها در  کنار هم توانسته وضعیت شاعرانه را درک کند . وضعیت شاعرانه ای که خیلی سخته ، خیلی تلخه وخیلی سرده وبازبان کاملا غیر شاعرانه وفقط با تدوین شاعرانه توانسته برای ما شعرهای ۷، ۸، شایدهم ۱۵ صفحه ای یا ۲،۳سطری را تبدیل به یک خبر کند که  شاید بارها خوانده ایم .اینجاست که من پیوند بین کار ژورنالیستی ،رمان نویسی، داستان کوتاه نویسی وشعر را به خوبی می بینیم.

این مطلب سخنرانی خانم نیکنام درجلسه نقد کتاب “اعلام می کنم!”در موسسه بهاران است.

درباره

۱ دیدگاه

ارسال دیدگاه