جهت یادآوری
به طور کلی چشم هایت را دوست دارم جزئیاتم کنار تو بی ربط تفاوت می پسندی با طای دسته دار با تای بی دسته؟ کور…
به طور کلی چشم هایت را دوست دارم جزئیاتم کنار تو بی ربط تفاوت می پسندی با طای دسته دار با تای بی دسته؟ کور…
مرگ تنها اتفاق نبود. اتفاق دیگر این بودکه یک بار به اتفاق آرا رسیده بودیم و مفهوم مشترکی از زبان تکتکمان شنیده میشد: عمران آدم…
فرخنده حاجیزاده کارونِ قهرمان بگو عزیز! بگو، بگو که وفای به عهد آموخته بودی «هیچ وقت بابابمُ تنها نمیذارم» و نگذاشتی. ولی کاش مانده بودی…
زلالیها به: فرخنده حاجیزاده چاقوی خوش دست پاشیده برسقف کدام سلیستر حرف میزند تو چیزی نگو گلنار آمده بودم ببینمت دگمه را بفشارم آن سوتر…
آفتاب گریه شد کتابخانه گیسوی تو میشود عشق امانتت خیانت خواندم دستم که پیچید لای تقاطعاش / رسیدم به فلسفه! آفتاب گریه شد درختی ورق…
در فاصله ی بین «خاله سرگردان چشم ها» و «از چشم های شما می ترسم» در وجود فرخنده حاجی زاده با نویسنده ای سروکار داریم…
شاعر عزیز یکی از شعرهای چاپ نشده ات را در این بخش منتشر کن. باشد! شعرت را به نشانی زیر ارسال کن: