کانادا آخرِ دنیا

۳ آبان ۱۳۲۹- ۵ مرداد ۱۳۹۲

محمودِ استادمحمد به عهده گرفته‌ام فهرست‌وار سالشمار زندگی و ارائه‌ی آثار هنریت را مرور کنم؛ اما چه فرقی می‌کند که تو در ۳ آبان ۱۳۲۹ در جنوب تهران، در خانواده‌ای سنتی دنیا آمده باشی یا روزی دیگر.

فرق می‌کند اما، که از دل آن خانواده‌ی بیگانه با کتاب که شاید خود خلاقیت‌های قربان شده‌ای بودند در نوجوانی در دروازه دولاب از طریق پیر مردی که کتاب کرایه می‌داد با آثار هدایت آشنا شده و از همان زمان درد نگارش رهایت نکرده باشد؛ طوری که در یک پاراگراف چنان توصیفی از فخریِ جوانِ زیبا و مرد زننده‌اش ارائه دهی که درد شلاق‌ها بماسد روی پوست خواننده و گل فخری جان بگیرد پیش چشمش، با چادری خوش نقش و نگار بر شانه؛ و چنان شفقتی از قلمت جاری شود که خواننده جای نفرت از مرد زننده‌اش بر او دل بسوزاند که بقای نام و نسلش را با ظلم و خشم در زهدان زنی نازا می‌جوید. زنی عاشق، مستاصل و در مانده که با زن‌های همطرازش رمیده و زخم خورده با جهل تمام می‌نشیند پشت در تا به خاطر ظلمی که طبیعت بر او روا داشته ندبه‌کنان طلب بخشش کند.

ادامه مطلب را از فایل زیر دانلود کنید:

mahmoud-ostad-mohammad

درباره

۱ دیدگاه

  • آژنگ کیان 21 فوریه 2014 at 6:18 ب.ظ پاسخ

    فرخنده خانم گرامی ،همدردی صمیمانه مرا پذیرا باشید،
    یاد گرامی (زنده یاد حمید و کارون دوست داشتنی اش) گرامی باد*
    با مهر

    آژنگ

ارسال دیدگاه