یکی+ یکی

دکتر مسعود میری

این روزها مدام از عددها می نویسم. ممکن است فکر کنید که در کار حساب و کتاب زندگی گرفتارم. این طور نیست. به قول ایزیدور سویلی۱ (در حدود ۶۰۰ م) از همه چیز عدد را بگیرید تا همه ی آن ها نابود شوند. این عددهای لامصب، نه اعداد، نه! عددها، یک یک هازندگی را رج می زنند و بالطبع مرگ را. خیال نکنید مثل حروفیه شده ام وقدسیت اعداد را به مکاشفه نشسته ام، یا به سان فیثاغورثیان، هرگز! عددها مثل بختک افتاده اند روی شانه های ما ورهایمان نمی کنند.هنوز این مشکل را حل نکرده ام که هزاران افسان پارسیان و هندوان چه عیبی داشت که عرب نمی توانست دوام خویش را در کامل بودن هزار بنگرد و ناگزیر بود یکی+ هزارتا را کنارهم بنشاند، شاید ناتمامی عمر به بی پایانی گره بخورد. بگذارید مشکلی گشوده نشود، همان طور که اعداد- یا همان عدد های خودمان !- هم چنان به پیش می روند و به پایان نمی رسند. به پیش می روند، به کجا؟ به کدام جهت؟ برای چه منظوری به پیش می روند؟ ما ناچاریم فقط بگوییم به پیش می روند اما به«پیش» نمی روند، به آن معنی که به «جلو» رفته باشند، یا به معنای آن که چیزی به جهان افزوده باشند. سوگمندی ما از همین مضمون سر بر می آورد. از این که اگر عددها نبودند چیزی کم بود، امّا اگر نبودند هم چیزی کم نبود. چون حالا می فهمیم که عددها هستند، از یاد رفتن شان، به یاد آوردن شان موجب می شود که احساس کنیم چیزی کم بود اگر عددها نبودند. ولی عدد ها هر قدر هم کامل باشند از یک چیز فارغ نمی شوند: تمام کردن خودشان. تمام کردن خودشان عیناً تمام کردن «خودِما»ست. عیب اینجاست که آن ها بی خبر از ما به پایان می رسند در حالی که ما از آن ها با خبریم، چون «ایشان»را می شمریم، ولی بی خبریم از این که یکی از این عددها پایان ماست.

ادامه مطلب را از فایل زیر دانلود کنید:

masoud-miri

درباره

بدون دیدگاه

ارسال دیدگاه